عبدالعزیز مولودی به نظر میرسد که با تغییر در تیم مذاکره کنندهی اتمی و اعلام ارادهی دولت برای حل برخی از مشکلاتی که عمدتا توسط دولت قبلی و حامیان اقتدار طلب آن بحرانی شده بود و کشور را به آستانهی بحرانی بزرگتر سوق میداد، اینک قدری از التهاب فضای جهانی کاسته شده است و در زمینهی سیاست خارجی رفتارهای منطقی تری صورت میگیرد. اگرچه اقتدارگرایان هنوز هم بر مواضع سخت خود اصرار دارند و تلاش میکنند تا رویکردهای دولت کنونی را با رفتارهای خود بیاثر نمایند- عین رفتاری که در دورهی اصلاحات در پیش گرفتند و به منافع مردم ایران آسیب جدی و ضرر فراوان رساندند- آنها در ادامهی رفتارهای خود ابایی در از بین بردن منافع ملی مردم ایران ندارند. در اواخر دورهی دولت دهم و به طور دقیق دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری در یادداشتی با عنوان «تغییر در کابینه پرزیدنت اوباما و مسئله ایران» که در همین صفحه منتشر شد، به نقش و تاثیر دولتمردان سابق در افزایش تنشها و مسئولیت آنها در این زمینه اشاره کردم. در آن دوران یکی از سایتهای حامی دولت وقت با ایجاد جوی ملتهب علیه این یادداشت و انتشار مطالبی علیه اینجانب، مانع از آن شد تا آن یادداشت مورد ارزیابی و نقد منطقی خوانندگان قرار گیرد و ناچار از حذف آن از وبلاگ خود شدم. حتی عدهای از دوستان زبان به گلایه گشودند که چرا آن یادداشت از وبلاگ حذف شده است. اکنون که از آن دوران فاصله گرفتهایم و با روی کار آمدن دولت روحانی تغییراتی در شرف وقوع است – و اگر محافل اقتدارطلب مانع نشوند- و حتی ممکن است در جایگاه منطقهای و جهانی کشورهای خاورمیانه جابجاییهایی صورت گیرد؛ مواردی که در آن یادداشت برشمرده بودم، بهتر قابل درک و البته بیشتر آنها تحقق یافتهاند. حتی آنها که در آن روزها از دولت دهم بیچون و چرا حمایت میکردند، امروز گوی سبقت را از منتقدان ربوده و در محکوم کردن دولت سابق به افراط میروند. بهتر است که اقتدارگرایان و محافل حامی آنها بجای هر نوع تحرکی در فضای سیاسی کنونی، به بازنگری درونی رفتارهای خود بپردازند و از ادامهی آن رفتارها که تنها به منافع مردم ایران لطمه میزند و مانع از توسعهی سیاسی و اقتصادی کشور است، خودداری نمایند. از این رو برای اطلاع خوانندگان عزیز این صفحه، مجددا به انتشار آن یادداشت اقدام میکنم تا خود در این مورد قضاوت کنند. لازم به ذکر است که از جمله برخی تغییرات رویداده عبارت است از اینکه اولین دور مذاکرات هستهای در ژنو برگزار شد و با مثبت ارزیابی کردن آن، مذاکرات بعدی به آبانماه موکول شده است. ایران و انگلیس بعد از یک دوره تنش سیاسی، تصمیم به فرستادن متقابل کاردار گرفتند، پیمان استراتژیک آمریکا و افغانستان منعقد شد، اگرچه روند جهانی نشان از فروپاشی نظام اقتدارگرای سوریه ندارد، و فشار بر این کشور کماکان وجود دارد ولی ظاهرا جامعهی جهانی عجلهای در حل سریعتر مسئله سوریه ندارند. از التهاب موجود در روابط با کشورهای عربی کاسته شده و حتی از اعتراضات بحرین نیز دیگر کسی صحبت نمیکند و..... یادداشت یادشده را در ادامه لطفا مطالعه نمایید. تغییر در کابینه پرزیدنت اوباما و مسئله ایران عبدالعزیز مولودی باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در دور تازه ریاست جمهوری خود، سناتور جان کری را برای تصدی پست وزارت خارجه آن کشور معرفی کرده است. آقای اوباما در نشست رسانهای که به همین منظور برگزار شده بود گفت «کل زندگی» آقای کری او را برای این مقام آماده کرده است و از او به خاطر احترام و اطمینانی که در رهبران جهان ایجاد کرده قدردانی کرد. جان کری در سال ۲۰۰۴ به عنوان کاندیدای حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شرکت کرد اما با اختلاف اندکی انتخابات را به جرج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا واگذار کرد. او در حال حاضر ریاست کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا را بر عهده دارد. قبلا گمان میرفت که خانم سوزان رایس، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد که از نظر سنی جوانتر از خانم کلینتون است و نیز به داشتن مواضع جدیتر در مسائل خاورمیانه معروف است، کاندیدای این پست خواهد بود. معرفی آقای کری برای تصدی این سمت پس از آن انجام میشود که سوزان رایس، چند روز گذشته از کاندید شدن برای این مقام اعلام انصراف کرد. گفته شده است که خانم رایس به شدت از سوی جمهوری خواهان مورد انتقاد قرار گرفته و در واقع با اعمال فشار آنها، از تصدی وزارت خارجه این کشور باز ماند. شاید به همین دلیل وی در نامهای به رئیسجمهور آمریکا نوشت از اینکه برای عهدهداری سمت وزارت امور خارجه مد نظر بوده، «بسیار مفتخر» است ولی بیان کرده است که چون روند تایید صلاحیت و انتصاب او به عنوان وزیر امور خارجه میتواند «نفاقانگیز و پرهزینه» باشد از تصدی این مقام خودداری میکند. از سوی دیگر، آقای اوباما در محل کاخ سفید با اعلام خبر وزارت آقای کری؛ گفت که آقای کری «لزوم پیوند زدن تمام عناصر قدرت آمریکا» را درک میکند و به واسطه تجربه زیاد، «احتیاجی به آموزش ضمن کار ندارد». به نظر میرسد آقای اوباما در توصیف ویژگیهای آقای کری از آن جهت قاطعانه صحبت کرده است تا با مشکل مربوط به خانم رایس مواجه نشود. در هر صورت بایستی بر اساس قوانین آمریکا، وزارت آقای کری به تصویب سنا برسد. در ضمن معرفی آقای کری برای تصدی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا، گمانه زنی مطبوعات و رسانهها و شخصیتهای سیاسی در مورد نحوه عمل آقای کری در این مقام را نیز در پی داشته است. به نظر میرسد ایشان از جمله حامیان حل مسالمت آمیز بحرانهای بین المللی هستند. حتی در مورد خاص پرونده هستهای ایران معتقدند که راه حل منطقی آن گفتگو و توافق است. با وصف این، وی در شرایطی که راه گفتگو به نتیجه نرسد، ظاهرا تردیدی در فعال کردن گزینه نظامی نخواهد داشت. از این رو، در صورت تصدی مقام وزارت خارجه آمریکا از سوی آقای کری، مساله هستهای ایران یکی از نخستین پروندههایی خواهد بود که روی میز کار وی قرار میگیرد. این در حالی است که در ایران در مورد مسئله مذاکره احتمالی با آمریکا صحبتها متناقض و با توجه به منابع مختلف و جناحهای سیاسی مورد مناقشه جدی است و از اعلام آمادگی برای مذاکره گرفته تا تحریم آن را دربرمی گیرد. به دلیل پیچیدگی رابطه دولت دهم با مراکز دیگر قدرت، تصور میرود که دولت فعلی آمادگی و توانایی و حتی اعتبار لازم برای مدیریت مذاکره احتمالی با آمریکا را ندارد. با این وصف، از کنارهم قرارگرفتن چند رویداد در ارتباط با موضوع ایران میتوان درک کرد که بایستی انتظار وقوع تحولاتی را در منطقه داشت. انتخاب جان کری به سمت وزیر خارجه آمریکا، وقوع اعتراضات در عراق از سوی مناطق سنی نشین در اعتراض به نحوه رفتار مالکی نخست وزیر عراق با آنها و البته با کردها و غیبت موقت- یا شاید هم دائمی- جلال طالبانی رئیس جمهور عراق از صحنه سیاسی به علت بیماری، فعالیت بیشتر دولت ترکیه در مسائل منطقه و تلاش برای به انجام رساندن مسئله کردها در این کشور با مذاکره با اوجالان، هماهنگی سیاسی و نظامی بیشتر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در برابر آنچه تهدیدات ایران در منطقه میخوانند و خرید تسلیحات بیشتر از سوی آنها، گسترش دامنه تحریمها به پیشنهاد کنگره آمریکا و تصویب آقای اوباما علیه مقامات و شرکتهای ایرانی، وضعیت وخیم رژیم حاکم بر سوریه و فروپاشی آن در زمان نه چندان دور، تشدید اختلافات داخلی میان گروههای اصولگرای قدرت طلب در آستانه انتخابات یازدهم؛ همه این رویدادها درحالی است که علیرغم وجود فشارهای مضاعف جهانی، هنوز مقامات کشور در مورد آینده سیاسی دولت و مردم ایران تصمیم دقیقی نداشته و ندارند و آگاهانه کشور را به سمت بحرانی دیگر سوق میدهند. نشانههای آنرا در موارد زیر میتوان دید: حمایت حداکثری از رژیم درحال فروپاشی سوریه که اعتبار داخلی و بین المللی خود را به طورکلی از دست داده است، حمایت از مالکی نخست وزیر عراق و برنامههای وی در برابر گروههای دیگر این کشور از جمله سنیها، کردها و شیعیان مستقلتر که موجب مشکلاتی در داخل این کشور شده است، اصرار برای حضور در آمریکای لاتین در حالی که سیاستمداران ما میدانند دوری و عدم دسترسی مستقیم ایران به این منطقه، موجب شکل گیری یک حوزه نفوذ با ثبات نمیشود. مخصوصا اینکه مهمترین عامل نفوذ یعنی آقای چاوز در ونزوئلا به علت بیماری با مشکلات جدی مواجه است، علاوه بر آن باید گفت که کشورهای آمریکای لاتین نمیتوانند نقش کوبا برای شوروی سابق رادر مقابله با آمریکا برای ایران بازی کنند و تصویب برنامه مقابله با نفوذ ایران در آمریکای لاتین توسط آمریکا نیز برنامههای موجود را بیاثر کرده و میکند. در این بین ضربه اصلی را مردم ایران از به هدر رفتن منابع مالیشان میخورند.

نظرات